سلام اقای زارع ممنون که سر زده بودید و ممنون از نظرتون جسارت بنده رو ببخشید اما یکی دو نکته در مورد "چشمهایت" به ذهنم رسید که با اجازتون ذکر میکنم البته حتما دلیل خوبی براش داشتید و نوشته ی منو بیشتر به عنوان طرح سوال بخوانید نه انتقاد چرا کفتر تنبل ؟ایا تنبلی و البته سرما خودش دلیل کافی برای نپریدن نیست ؟ چرا کفتر جلد نه ؟هدف یه جور شکسته نفسی بوده یا ....؟ دو سطر اخر هر چند تضاد زیبایی دارند بستن قیچی و باز کردن چشم اما به نظر شما توضیح اضافه نیست ؟ به نظر من هر دو سطر یا حد اقل سطر یکی مانده به اخر رو میشه حذف کرد بدون اینکه به کار لطمئه ایی وارد بشه جسارت منوو ببخشید منتظرم که بیشتر بخوانمتان موفق باشید امیری نژاد
سلام به روزم با :گزارش شب شعر و نشست استاد محمد علی بهمنی ، احد ده بزرگی ،دکتر غلامرضا کافی ،خانم پروانه نجاتی و برخی دیگر از بزرگان شعر و ادب با انجمن ادبی ریواس شهربابک کرمان همراه با تصاویر به یاد ماندنی . منتظر نگاه ها و نظرات صمیمانه تان هستم .
همچنان زیبا مثل همیشه................... من یه دانشجویی شهربابکیم که باپرسه زدن داخل وبلاگ ها به اینجا رسیدم دیدم خیلی برام آشناست یه روزهایی شاگرد کلاس شما بودم که از خاطره انگیزترین دوران دانش آموزیم بود.. آرزوی موفقیت برای جنابعالی وتمامی همشهریهایم.......
لطیف بود.
درود
حس و حال خوبی به من داد.اما متوجه نقش کلمه نازنین آن هم در آخر طرح و با این تاکید نمی شم.
زنده باد شعر .
راست مگه احسان
این نازنین یه کم لوسه
شعراتون خوب بودن مخصوصا شعر حوصله که توام با طنزی بود که در زبان اتفاق افتاده بود .
اما در شعر چشم هایت به نظرم دوسطر آخر کاملا اضافه ست
سلام
زیبا و دلچسب بود
ممنون از حضورگرمت
سلام اقای زارع
ممنون که سر زده بودید و ممنون از نظرتون
جسارت بنده رو ببخشید اما یکی دو نکته در مورد "چشمهایت" به ذهنم رسید که با اجازتون ذکر میکنم البته حتما دلیل خوبی براش داشتید و نوشته ی منو بیشتر به عنوان طرح سوال بخوانید نه انتقاد
چرا کفتر تنبل ؟ایا تنبلی و البته سرما خودش دلیل کافی برای نپریدن نیست ؟
چرا کفتر جلد نه ؟هدف یه جور شکسته نفسی بوده یا ....؟
دو سطر اخر هر چند تضاد زیبایی دارند بستن قیچی و باز کردن چشم اما به نظر شما توضیح اضافه نیست ؟
به نظر من هر دو سطر یا حد اقل سطر یکی مانده به اخر رو میشه حذف کرد بدون اینکه به کار لطمئه ایی وارد بشه
جسارت منوو ببخشید
منتظرم که بیشتر بخوانمتان
موفق باشید
امیری نژاد
سلام
به روزم با شبی شگفت
درود،
"یک ساحل پُر از شعر" با شش دوبیتی،
آمدن مهربانانه ی شما را چشم براه مانده است..
درود،
"کرانه های کارون" با شش دوبیتی،
چشم براه گامهای مهربان شماست..
سلام
با چند رباعی به روزم
سلام!
مننون از دعوت و بابت تاخیر عذر می خوام!
کارهاتون رو دوست داشتم. کار حوصله را بیشتر.
اما من هم با نظر لیلا کرد بچه عزیز موافقم که دوسطر آخر در شعر چشم هایت اضافه به نظر می اد.
موفق باشید
سلام
به روزم با :گزارش شب شعر و نشست استاد محمد علی بهمنی ، احد ده بزرگی ،دکتر غلامرضا کافی ،خانم پروانه نجاتی و برخی دیگر از بزرگان شعر و ادب با انجمن ادبی ریواس شهربابک کرمان همراه با تصاویر به یاد ماندنی .
منتظر نگاه ها و نظرات صمیمانه تان هستم .
تو رو خدا یکی اینجا رو آپ کنه!
سلام
لطفا از این لینک بازدید کنید
ممنون می شم نظرتون رو هم بدونم
موفق و شاعر باشید
http://www.shereno.com/5323/5590/75463.html
سلام /به روزم /شرمنده وسع ما زمینی ها همین است
منتظر نگاه و نظر پر مهرتان هستم
با سلام و تبریک ماه مبارک رمضان
پرچین شعر شهربابک با شعری تازه منتظر نگاه و نظر شماست
سلام
دستها بالا !!
به روزم و مثل همیشه در انتظار نگاه و نظر پر مهر تان
سلام........حافظ نوشت شراب.....ما خواندیم آب..........جالب بود و لطیف......درود
سلام
با چند رباعی میزبان نگاه گرم و نظراتتان هستیم
موفق باشید
پرچین شعر شهر بابک
سلام
به روزم با :
چند رباعی که با طعم خاطره و دلتنگی
سلام بسیار بسیار زیبا بود
با چند رباعی به روزم و منتظر نگاه گرمتان
شیرین تر از عسل لب ساقی کربلاست..
سلام
با<ما همه کبوتریم...> به روزم
منتظر نقد های شما
موفق باشید
یا علی مدد
سلام شاعر خواندمت کار قبلی بسیار زیبا بود منظورم شعر حافظ گفت شراب است
پرهایم رانچین
چشمهای تو آنقدر گرم هست
که این کفترتنبل
ـ دراین زمستان سرد ـ
به هیچ جا نرود
...............................................
فقط همین!
سلام!
ممنونم از این همه حوصله و دقتی که برای نقد کارم به خرج دادید.
راستی خیلی می گذره . چرا آپ نمی کنید؟
آپ کردید خبرم کنید.
تا بعد
همچنان زیبا مثل همیشه...................
من یه دانشجویی شهربابکیم که باپرسه زدن داخل وبلاگ ها به اینجا رسیدم دیدم خیلی برام آشناست یه روزهایی شاگرد کلاس شما بودم که از خاطره انگیزترین دوران دانش آموزیم بود..
آرزوی موفقیت برای جنابعالی وتمامی همشهریهایم.......
سلام
با غزلی تازه چشم براه نگاه و دیدگاهتان هستیم
پرچین شعر شهربابک
محبوبم
حتی در ناشکری هامان هم که نامی از تو هست
به خود می بالیم که یادی از تو هست .
گاهی وقت ها فکر می کنم که باید مرد
و زندگی را در حسرت ماندن گذاشت
گاهی وقت ها فکر می کنم که باید بود
و مرگ را در حسرت رفتن گذاشت
گاهی وقت ها فکر می کنم
که زندگی
حسرت لحظه های گذشته است
و گاه رهایی یافتن از دست لحظه های گذشته .